فروم ایساتیس

با سلام و عرض خسته نباشید شما میتوانین با عضویت در این سایت به امکانات دیگری دست پیدا کنید
عضویت در 10 ثانیه انجام میشود

انضم إلى المنتدى ، فالأمر سريع وسهل

فروم ایساتیس

با سلام و عرض خسته نباشید شما میتوانین با عضویت در این سایت به امکانات دیگری دست پیدا کنید
عضویت در 10 ثانیه انجام میشود

فروم ایساتیس

هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.
با سلام خدمت کاربران و میهمانان ازین به بعد میتونین جدید ترین موضوعات رو در سام سایت مشاهده کنید

    زن جوان اسیر بلوتوث شیطان شد!

    isatice
    isatice
    Site Director-General
    Site Director-General


    افتخارات : 6 4
    جنسيت : ذكر
    تعداد پستها : 464
    امتياز ها : 1216
    تشكر : 9
    تاريخ عضويت : 2010-06-04
    سن : 31

    زن جوان اسیر بلوتوث شیطان شد!  Empty زن جوان اسیر بلوتوث شیطان شد!

    پست من طرف isatice 2010-10-22, 1:30 am

    پسر جوانی بلوتوث زننده‌ای برایم ارسال کرد و در واقع این تصاویر زشت زمینه برقراری ارتباط شومی را بین ما به وجود آورد و...

    توی پارک نشسته بودم و دخترم مشغول بازی بود که ناگهان متوجه نگاه شیطانی پسری جوان شدم. او پس از چند دقیقه جلو آمد و پرسید: گوشی تلفن همراه شما بلوتوث دار است؟

    با لبخندی سرم را تکان دادم و در جوابش گفتم: آره، فضولی؟

    در این لحظه پسر جوان خندید و گفت: خوب شناختی! یک فضول مزاحم هستم. حالا اگر ایرادی ندارد سیستم بلوتوث گوشی‌ات را فعال کن.

    زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری امام رضا(ع) مشهد افزود: نمی‌دانم چرا خام شدم و به خواسته‌اش عمل کردم. پسر جوان یک بلوتوث زننده برایم فرستاد و در واقع این تصاویر زشت، زمینه برقراری ارتباط شومی بین ما شد.

    من تقریبا هر روز بعداز‌ظهر پسر جوان را توی پارک می‌دیدم و ما از طریق پیامک و گفت‌وگوی تلفنی با هم در ارتباط بودیم.

    چند ماه گذشت و من با احساس گناهی که داشتم دچار عذاب وجدان شدم و بارها تصمیم گرفتم به این ارتباط مخفیانه خاتمه بدهم اما به محض اینکه پسر جوان را می‌دیدم یا پیامکی عاشقانه از او می‌رسید عقلم را از دست می‌دادم و نمی‌دانم چرا به این رابطه شوم ادامه دادم.

    اما بالاخره این کارهای کثیف کار دستم داد و پسر جوان تشویقم کرد تا چند ساعتی از خانه فرار کنم.

    من برای نخستین بار زمانی که شوهر بیچاره‌ام سر کار بود بچه را به همسایه سپردم و همراه پسر جوان با خودرو، گشتی توی خیابان‌ها زدیم. سپس با هم به ساختمانی رفتیم که نمی‌دانستم لانه افراد خلافکار و فاسد است.

    هنوز چند دقیقه از حضورم در آن خانه لعنتی نگذشته بود که پشیمان شدم و می‌خواستم از آن جا بیرون بیایم ولی پسر جوان مانع شد.

    من با او درگیر شدم و در حالی که پسر جوان سیلی محکمی به صورتم زد تا در برابر تهدیدهایش كوتاه بیایم و خودم را تسلیم كنم ناگهان ماموران انتظامی که گویا محل را زیر نظر داشتند وارد عمل شدند و ما را به اتفاق 2 مرد و یک زن دیگر دستگیر کردند. با این وضعیتی که پیش آمده نمی‌دانم چه جوابی به شوهرم که آدم مظلوم و زحمت‌کشی است بدهم و چطور به چشمان دخترم نگاه کنم. در حق شوهرم نامردی كردم!

    زن جوان با چشمانی اشکبار و صدایی بغض‌گرفته افزود: شوهرم به منظور جبران مبلغی که برای پرداخت چک برگشتی برادرم داده است مجبور شد 2 شیفت کار کند و متاسفانه من این طوری جواب محبت‌هایش را دادم و...!

    در‌خور یا‌دآوری است، متهمان این پرونده با تشکیل پرونده به مراجع قضایی معرفی و راهی زندان شدند.

      اكنون 2024-05-12, 7:31 am ميباشد